به دليل تغييرات گسترده و عميقي كه در علم و صنعت كنوني رخ داده است، توليد با روشها، ابزارها و عوامل گذشته ممکن نخواهد بود. به بيان روشن تر توليداتي كه ميتوانستند بعد از توليد، تفكيك، درجهبندي يا بازكاري شوند و همچنين فرآيندهايي كه تنها از طريق كنترل كيفيت، راه به سوي استاندارد ميبردند، ديگر نميتوانند پاسخگوي مسائل مختلف ايمني، بهداشتي، اقتصادي و زيست محيطي باشند.
در نتيجه استاندارد بايد بر پايه صنعت روز، گسترش يافته و پيشرود. از سوي ديگر با تبديل شدن استانداردها به آگاهيهاي ضروري مصرفكننده، لزوم اجراي استانداردها به صورت طبيعي در فرآيندهاي مختلف معنا پيدا مي كند.
زماني كه خواستهها و نيازمنديهاي مشتري و مصرفكننده، به عنوان معيارهاي لازم الاجرا برای دستيابي به بازار مطرح ميشوند استانداردها نيز ميتوانند در زمره خواسته ها و نيازهاي مشتري قرار گيرند.
در عمل بخش اعظم نيروي جامعه، درگير استاندارد و برخوردار از مزاياي آن است. ساماندهي اين نيروي ملي كه يك طرف آن همه نيروهايي قرار دارند كه كارشان تدوين و تصويب استانداردها و توليدكالاهاي استاندارد و طرف ديگر جامعه مصرفكنندگان است، بايد به خوبي صورت گيرد. بايد برای تعامل بیشتر مصرفكننده و توليدكننده تلاش کرد.
خواستهها، نيازها، مسائل و مشكلات هر چه مستقيمتر بين آنان مبادله شود تا كاربرد استانداردها با توجه به واقعيت در سطح ملي فراگير شود. اين مهم به ارگانهاي صاحب صلاحيت غير انتفاعي و به مشاركت مردم نياز دارد. توليدكننده بايد از مزايا و سود سرمايهگذاري استراتژيك و طولاني مدت با استفاده از استانداردها اطمينان يابد و مصرفكننده يا مشتري بايد از حقوق خود در زمينه استانداردها آگاه شود.
نویسنده: علی داری پور، رئیس اداره استانداردسازی،آموزش وترویج استاندارد ایلام